سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 4580

  بازدید امروز : 0

  بازدید دیروز : 11

نسیمی از هفت آسمان

 
آنکه جامه دانش بپوشد، عیبش از مردم نهان ماند [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: بچه کویر ::: سه شنبه 87/4/4::: ساعت 10:45 صبح

سال ها پیش مادری در خاک خفت و چشمان مهربانش به همه بدی های این دنیا بست

مادری که مدیون اوییم

مادری که از دنیا سختی هایش را کشید و لذتش را به دیگران بخشید و رفت

و امروز می خواهم از او یادی کنم

از او  و همه مادرانی که امروز در خاک ارمیده اند و منتظر هدیه ما هستند

بهترین هدیه روز مادر را به این مادران پیش کش کنیم

فاتحه ای بخوانیم و روحشان را شاد کنیم

برای شادی روح همه مادران از دست رفته

الفاتحه مع الصلوات


 
نویسنده: بچه کویر ::: سه شنبه 87/4/4::: ساعت 10:40 صبح

مادرم! ای مهربان ترین...

واژه ها در بیان احساساتم یاری ام نمی کنند

نمی دانم چه بگویم و چگونه بگویم

پس با شرمندگی

روزت مبارک مادرم

بر دستان مهربانت بوسه می زنم که دست مرا گرفت و پابه پا برد

بر چشمانت که شبها تا صبح در کنارم بیدار بود

ماردم

هرچه بگویم باز قاصرم

مرا ببخش

مرا ببخش برای همه بدی هایم

برای داد زدن هایم

برای اینکه به حرفهایت گوش نکردم

و برای اینکه دلت را رنجاندم

 


 
نویسنده: بچه کویر ::: یکشنبه 87/3/12::: ساعت 9:46 صبح

وقتی دل آدم می گیره امید داره کسی بهش سر بزنه و باهاش درد دل کنه

اما امان از بی کسی

اینقدر آدم بی کس باشه که تو وبلاگ هم کسی بهش سر نزنه و بهش محل نگذاره

امان از یک نظر یک کمک یک راهنمایی و یا حتی یک فحش!!!

حرفی نیست

فامیل که ما رو فراموش کرده

دوستان هم که بی خیالمان شدن

شما هم همچنین

خدا

ای خدای مهربون من

امان از بی کسی!!!!!!!!!


 
نویسنده: بچه کویر ::: چهارشنبه 87/3/8::: ساعت 7:52 صبح

خواننده محترمی که این متن را می خوانی از شما عذر می خواهم

خسته ام! خسته

نمی دانم چه کار باید بکنم

نه درس خواندم می آید نه کار کردن و نه مسافرت رفتن!!

و در یک کلام افسرده ام.

کمکم کنید.

حتی حوصله نوشتن هم ندارم.

پس بس است


 
نویسنده: بچه کویر ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 5:21 عصر

این شعر که سروده آقای عباس سودایی است را، به همسرم هدیه می کنم که ششم فروردین پنجمین سالگرد درگذشت مادرشان می باشد. روحش شاد.


 عید  دارد می رسد یک بار دیگر نیستی
جمعمان جمع است، ماهستیم و مادر نیستی
گیرم آخر سفره هفت سین هم تکمیل شد
باز کم دارد، کنار سفره آخر نیستی
سفره را می چیند و آهی کنارش می کشد
مهربان، آیینه جان! با آه همسر نیستی
لااقل پیغام سبزی باش در این فصل سرد
زود برگرد، از پرستوها که کمتر نیستی
خواهرم از کفش های تازه اش چیزی نگفت
خواست آنها را ببینی، حیف دیگر نیستی
هستی این خانه چندین سال پیش از دست رفت
ای دنیا، ای دنیای سراسر نیستی
می سرایم اشک هایم را و می دانم به حتم
از سرودم جز همین یک بیت از بر نیستی
جان ما، قربان اشک دختری ویران نشین
چشم من مدیون من باشی اگر تر نیستی

 

عیدی ما به روح همه اموات به ویژه ذوی الحقوق و کسانی که کسی را برای فاتحه خوانی ندارند یک فاتحه همراه با صلوات.


 
نویسنده: بچه کویر ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 5:19 عصر


سیب، سرکه، سکه، سماق، سنجد، سبزه و سمنو هفت سین ما ایرانیان است.


امیرالمومنین علی علیه السلام در روایتی هفت سین قرآنی را معرفی می کند که نوشتن آن با زعفران و گلاب و نوشیدن آن در هنگام سال تحویل توصیه شده است. این سفره آسمانی هفت سین عبارت است از:
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ یس/ 58 از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مى‏شود.
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ  درود بر نوح در میان جهانیان.
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ صافات/ 109 درود بر ابراهیم.
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ صافات/120 درود بر موسى و هارون.
سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ صافات/ 130 درود بر پیروان الیاس.
سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ زمر/ 73 سلام بر شما خوش آمدید دربهشت درآیید [و] جاودانه [بمانید].
سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ قدر/ 6 [آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است.


منبع: نوروز چه روزیست، ص 33.

 

 


 
نویسنده: بچه کویر ::: چهارشنبه 86/11/24::: ساعت 8:48 صبح

خیلی ها آمده بودند.حضور چشم گیری بود.

جانبازی که ویلچرش افتخار همراهی اش را به دوش می کشید.

پیر مردی که که اگر چه به عصا تکیه داده بود اما تکیه گاه اصلی اش انقلاب بود.

مادری که از فرط پیری محکم به دست پسرش چسبیده بود.

کودکی که آرام در کالسکه اش خوابیده بود.

بچه هایی که به داشتن یک بادکنک خوش بودند.

زن و شوهر های جوانی که هنوز در دوره نامزدی به سر می بردند؛ این را از طرز دست هم گرفتن و صحبت کردنشان فهمیدم.

بچه هایی که با زبان اولیه خودشان مرگ بر آمیکا می گفتند.

مادرانی که یک بچه در بغل و یکی هم به دنبال خود داشتند.

و....

خیلی ها آمده بودند تا بگویند که انقلاب عزیز ماست و می خواهیمش.


 
نویسنده: بچه کویر ::: یکشنبه 86/11/21::: ساعت 8:38 صبح

من موقع انقلاب دو سالم بود. شما را نمی دانم. اکنون بچه من نیز دو سالش است. بچه شما را نمی دانم.
من 29 سال پیش با پدر و مادرم در تظاهرات شرکت کرده ام . شما را نمی دانم. فردا بچه من نیز با ما در
راهپیمایی 22 بهمن شرکت می کند. بچه شما را نمی دانم.
پدر و مادرهای ما به آینده ما بها می دادند. با قبول سختی ها این انقلاب را به نتیجه رساندند تا ما آینده دار
باشیم. عزت و شرف و میهن داشته باشیم. مسلمان بمانیم.
آیا ما به آینده بچه هایمان بها می دهیم؟ باید آنها را در صحنه آورد تا از این نعمت که از پدر و مادرهایمان
به ما رسیده خوب محافظت کنند. آینده آنها هم در گرو این انقلاب است.
پس همه با هم ، فردا با بچه هایمان.


 
نویسنده: بچه کویر ::: شنبه 86/11/20::: ساعت 9:35 صبح
بادگیرها امسال نیز مانند هر سال حضور پرمهر و مقتدر ملت اسلامی را به نظاره خواهند نشست. صدای یکپارچه امت که بر سر استکبار جهانی به فریاد بر می آورد را خواهند شنید. و امسال خشم ملت را بیشتر خواهد دید. ملت ایران غزه را فراموش نمی کند. عراق نیز مانند قبل در خاطر مردم است.
بادگیرها امسال نیز منتظر ما می مانند تا شکوه ایرانی بودن و اسلامی ماندن را به نظاره بنشینند.
بادگیرها منتظر من و تو هم هستند.
شانه به شانه هم، در روز 22 بهمن ماه، علاوه برافتخار 29ساله، از همه مردم مظلوم جهان نیز حمایت می کنیم.
 
<      1   2      
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم


نسیمی از هفت آسمان

بچه کویر
نسیمی از هفت آسمان از هر جایی هر نوشته زیبا و مفید.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک